[عبارت]

make a sacrifice

/meɪk ə ˈsækrəˌfaɪs/

1 از خودگذشتگی کردن فداکاری کردن

معادل ها در دیکشنری فارسی: ایثار کردن
  • 1.Her parents made sacrifices so that she could have a good education.
    1. والدینش از خودگذشتگی کردند تا او بتواند تحصیلات خوبی داشته باشد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان