Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . تمارض کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to malinger
/məˈlɪŋɡr/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: malingered]
[گذشته: malingered]
[گذشته کامل: malingered]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
تمارض کردن
خود را به ناخوشی زدن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تمارض کردن
مترادف و متضاد
pretend to be ill
1.he was trying to deceive his boss by malingering.
1. او سعی داشت رییسش را با تمارض کردن، فریب دهد.
تصاویر
کلمات نزدیک
malignant
malignancy
malign
maliciously accuse
maliciously
malingerer
mall
mallam
mallard
malleable
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان