Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . تهمت زدن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to malign
/məˈlaɪn/
فعل گذرا
[گذشته: maligned]
[گذشته: maligned]
[گذشته کامل: maligned]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
تهمت زدن
بدگویی کردن
مترادف و متضاد
abuse
slander
1.She feels she has been much maligned by the press.
1. او احساس می کند که رسانه ها به او تهمت زده اند.
2.Those who malign him in this way are simply being dishonest.
2. آنهایی که اینگونه به او تهمت می زنند دارند دروغ می گویند.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
maliciously
malicious mischief
malicious
malevolent
malefactor
malignant neoplastic disease
mall
mallet
mallow
malnourishment
کلمات نزدیک
maliciously accuse
maliciously
malicious
malice
malibu
malignancy
malignant
malinger
malingerer
mall
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان