Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . مرکز خرید
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
mall
/mɔːl/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
مرکز خرید
پاساژ، مرکز خرید دارای تفرجگاه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
مرکز خرید
مترادف و متضاد
shopping center
shopping mall
1.There are plans to build a new mall in the middle of town.
1. برنامههایی برای ساخت یک مرکز خرید جدید در مرکز شهر وجود دارد.
to go to the mall
به مرکز خرید رفتن
Let's go to the mall.
بیا به مرکز خرید برویم.
at the mall
در مرکز خرید
Let’s meet at the mall and go see a movie.
بیا در مرکز خرید همدیگر را ببینیم و به تماشای یک فیلم برویم.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
malignant neoplastic disease
malign
maliciously
malicious mischief
malicious
mallet
mallow
malnourishment
malnutrition
malt
کلمات نزدیک
malingerer
malinger
malignant
malignancy
malign
mallam
mallard
malleable
mallet
mallrat
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان