[اسم]

malnutrition

/ˌmælnuːˈtrɪʃn/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 سوء تغذیه

معادل ها در دیکشنری فارسی: سوءتغذیه
  • 1.The emaciated prisoners were obviously suffering from advanced malnutrition.
    1. زندانی‌های لاغر آشکارا از سوء تغذیه حاد رنج می‌بردند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان