[فعل]

to marinate

/ˈmærɪneɪt/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: marinated] [گذشته: marinated] [گذشته کامل: marinated]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 خواباندن (گوشت در چاشنی) مزه دار کردن قبل از پخت

معادل ها در دیکشنری فارسی: خواباندن خواباندن گوشت
مترادف و متضاد soak
to marinate food
غذا را (قبل از پختن) مزه‌دار کردن
  • To marinate a piece of meat
    مزه دار کردن یک تکه گوشت
marinate something in something
چیزی را در چیزی خواباندن
  • fish marinated in olive oil, garlic and vinegar
    ماهی خوابانده شده در روغن زیتون، سیر و سرکه
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان