Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . دریایی
2 . آبزی
3 . تفنگدار دریایی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
marine
/məˈrin/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
دریایی
[وابسته به دریا یا کشتیرانی]
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بحری
دریایی
marine biology
زیستشناسی دریایی
2
آبزی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آبزی
آبی
the effects of oil pollution on marine mammals
تاثیرات آلودگی نفت بر پستانداران آبزی
[اسم]
marine
/məˈrin/
قابل شمارش
3
تفنگدار دریایی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تفنگدار دریایی
1.My brother is a marine.
1. برادرم یک تفنگدار دریایی است.
تصاویر
کلمات نزدیک
marinated
marinate
marinara
marinade
marina
marine biologist
mariner
marines
mario
marion
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان