[اسم]

mariner

/mˈæɹɪnɚ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 ملوان

معادل ها در دیکشنری فارسی: دریانورد ملوان ملاح
مترادف و متضاد sailor
  • 1.The old mariner used his telescope to find the shore.
    1. ملوان پیر از تلسکوپش برای پیدا کردن ساحل استفاده کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان