Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . میان
2 . در میان
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
midst
/mɪdst/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
میان
وسط، مرکز
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بحبوحه
وسط
formal
مترادف و متضاد
middle
1.She appeared from the midst of the crowd.
1. او از میان جمعیت پدیدار شد.
2.The house is set in the midst of large gardens.
2. خانه در وسط باغهای بزرگ واقع است.
[حرف اضافه]
midst
/mɪdst/
2
در میان
در وسط
old use
مترادف و متضاد
in the middle of
تصاویر
کلمات نزدیک
midshipman
midriff
midnight sun
midnight
midlife crisis
midstream
midsummer
midsummer’s day
midterm
midterm election
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان