[اسم]

millions

/ˈmɪljənz/
غیرقابل شمارش

1 کلی خیلی زیاد

  • 1.I have millions of things to do.
    1. کلی کار برای انجام دادن دارم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان