Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . بدرفتاری کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to misbehave
/ˌmɪsbɪˈheɪv/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: misbehaved]
[گذشته: misbehaved]
[گذشته کامل: misbehaved]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
بدرفتاری کردن
بیادبی کردن
مترادف و متضاد
behave
1.Any child caught misbehaving was made to stand at the front of the class.
1. هر بچهای که موقع بیادبی دیده میشد مجبور میشد جلوی کلاس بایستد.
تصاویر
کلمات نزدیک
misappropriation
misapprehension
misanthropy
misanthrope
misandry
misbehavior
misc.
miscalculate
miscalculation
miscarriage
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان