[قید]

mistakenly

/mɪˈsteɪkənli/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 به اشتباه

معادل ها در دیکشنری فارسی: اشتباهی
  • 1.He mistakenly believed that his family would stand by him.
    1. او به اشتباه باور داشت که خانواده‌اش پشت او می‌ایستند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان