Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . مه
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
mist
/mɪst/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
مه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
مه
1.The mountain villages seem to be permanently covered in mist.
1. روستاهای کوهستانی به نظر میرسد که به طور دائم در مه نهفتهاند.
تصاویر
کلمات نزدیک
missus
misspent youth
misspelled
misspell
missive
mistake
mistaken
mistakenly
mister
mistle thrush
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان