[اسم]

mist

/mɪst/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 مه

معادل ها در دیکشنری فارسی: مه
  • 1.The mountain villages seem to be permanently covered in mist.
    1. روستاهای کوهستانی به نظر می‌رسد که به طور دائم در مه نهفته‌اند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان