Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . تغییر دادن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to modify
/ˈmɑːdɪfaɪ/
فعل گذرا
[گذشته: modified]
[گذشته: modified]
[گذشته کامل: modified]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
تغییر دادن
اصلاح کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تعدیل کردن
مترادف و متضاد
change
1.Patients are taught how to modify their diet.
1. به بیماران آموزش داده میشود که چگونه رژیم غذایی خود را اصلاح کنند.
2.The software we use has been modified for us.
2. نرمافزاری که استفاده میکنیم برای ما تغییر داده شده است.
تصاویر
کلمات نزدیک
modifier
modification
modicum
modesty
modestly
modular
modulate
module
modus operandi
modus vivendi
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان