Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . روز مادر
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
Mother’s Day
/ˈmʌðərz deɪ/
قابل شمارش
1
روز مادر
1.I don't know why my father hates mother's day.
1. نمی دانم چرا پدرم از روز مادر متنفر است.
تصاویر
کلمات نزدیک
motherly
motherless
motherland
mothering
motherhood
motif
motile
motion
motion picture
motionless
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان