Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . حرکت
2 . جنبش
3 . موومان (موسیقی)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
movement
/ˈmuːv.mənt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
حرکت
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تحرک
جابهجایی
جم
جنبش
حرکت
سیر
1.He had no movement in his legs.
1. او هیچ حرکتی در پاهایش نداشت.
2.He made a sudden movement and frightened the bird away.
2. او حرکتی ناگهانی کرد و آن پرنده را پراند.
2
جنبش
معادل ها در دیکشنری فارسی:
جنبش
نهضت
the women's movement
جنبش زنان
3
موومان (موسیقی)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
موومان
تصاویر
کلمات نزدیک
move the goalposts
move over
move out
move on
move off
movie
movie at a snail’s pace
movie camera
movie director
movie projector
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان