Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . (در هم) ضرب کردن (ریاضی)
2 . تکثیر شدن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to multiply
/ˈmʌltəˌplaɪ/
فعل گذرا
[گذشته: multiplied]
[گذشته: multiplied]
[گذشته کامل: multiplied]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
(در هم) ضرب کردن (ریاضی)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ضرب کردن
1.He multiplied several numbers.
1. او چندین عدد را در هم ضرب کرد.
2
تکثیر شدن
تولیدمثل کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
مضاعف شدن
1.It stops them from multiplying.
1. آن، از تکثیر شدنشان جلوگیری میکند.
تصاویر
کلمات نزدیک
multiplier
multiplicity
multiplication table
multiplication
multiplicand
multiprocessor
multiracial
multitask
multitasking
multitude
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان