[فعل]

to multitask

/ˌmʌltiˈtæsk/
فعل ناگذر
[گذشته: multitasked] [گذشته: multitasked] [گذشته کامل: multitasked]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 چند کار را با هم انجام دادن چند کاره بودن

  • 1.Women seem to be able to multitask better than men.
    1. ظاهرا زن‌ها بهتر از مردان می‌توانند چند کار را با هم انجام دهند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان