Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . مومیایی
2 . مامان
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
mummy
/ˈmʌmi/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
مومیایی
جسد مومیاییشده
معادل ها در دیکشنری فارسی:
مومیایی
an Egyptian mummy
یک مومیایی مصری
2
مامان
معادل ها در دیکشنری فارسی:
مامان
informal
مترادف و متضاد
momma
mommy
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
mum
multitude
multiply
multiplication
multiple fruit
mumps
munch
mundane
mung
mung bean
کلمات نزدیک
mummify
mumbo jumbo
mumble
mumbai
mum
mumps
munch
munchies
mundane
mung bean
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان