[صفت]

musical

/ˈmjuː.zɪ.kəl/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more musical] [حالت عالی: most musical]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 موسیقیایی مربوط به موسیقی

معادل ها در دیکشنری فارسی: موسیقایی موزیکال
  • 1.Mozart's musical compositions include symphonies and operas.
    1. آثار موسیقیایی موتزارت شامل سمفونی‌ها و اپرا است.
musical talent/ability/skill
استعداد/توانایی/مهارت موسیقیایی
musical styles/tastes
سبک‌ها/سلیقه‌های موسیقیایی
musical instruments
سازهای موسیقی

2 هنرمند در زمینه موسیقی اهل موسیقی، موسیقیدان

  • 1.She comes from a very musical family.
    1. او در خانواده بسیار هنرمندی در زمینه موسیقی بزرگ شده‌است.
[اسم]

musical

/ˈmjuː.zɪ.kəl/
قابل شمارش

3 نمایش موزیکال فیلم موزیکال

معادل ها در دیکشنری فارسی: نمایش موزیکال
  • 1.a musical based on the biblical story of Job
    1. یک نمایش موزیکال بر مبنای داستان انجیلی ایوب
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان