Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . برف تازه (باریده شده)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
newly-fallen snow
/ˈnuli-ˈfɑlən snoʊ/
غیرقابل شمارش
1
برف تازه (باریده شده)
مترادف و متضاد
fresh snow
تصاویر
کلمات نزدیک
newly rich
newly built
newly
newfangled
newel post
newly-invented
newly-wed
newly-weds
newlywed
newness
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان