[اسم]

nonsense

/ˈnɑn.sens/
قابل شمارش

1 مزخرف حرف پوچ

مترادف و متضاد rubbish
  • 1.She talks such nonsense sometimes.
    1. او گاهی اوقات مزخرف می‌گوید.
  • 2.utter nonsense
    2. مزخرف محض
  • 3.What a load of nonsense!
    3. عجب مزخرفاتی!
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان