[صفت]

obsequious

/əbˈsiːkwiəs/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more obsequious] [حالت عالی: most obsequious]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 چاپلوس متملق، فرمانبردار

معادل ها در دیکشنری فارسی: تملق‌آمیز
مترادف و متضاد compliant fawning servile submissive
  • 1.an obsequious manner
    1. رفتاری متملقانه
  • 2.obsequious soldiers
    2. سربازان فرمانبردار
  • 3.The waiters came hurrying forward with obsequious smiles.
    3. گارسون ها با لبخندی چاپلوسانه با عجله جلو آمدند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان