[اسم]

observatory

/əbˈzɜːrvətɔːri/
قابل شمارش
[جمع: observatories]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 رصدخانه

معادل ها در دیکشنری فارسی: رصدخانه
  • 1.The same outburst was also observed by the Hubble Space Telescope and several ground observatories.
    1. همان انفجار همچنین توسط تلسکوپ سفینه هابل و چندین رصدخانه زمینی مشاهده شد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان