Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . روغن زیتون
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
olive oil
/ˈɒlɪv ɔɪl/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
روغن زیتون
معادل ها در دیکشنری فارسی:
روغن زیتون
1.We ran out of olive oil.
1. روغن زیتون مان تمام شد.
تصاویر
کلمات نزدیک
olive green
olive branch
olive
oligarchy
oligarch
olive-green
oliver
olivia
olivier
olivier salad
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان