[عبارت]

on a trial basis

/ˌɑːn ɐ tɹˈaɪəl bˈeɪsɪs/

1 به‌صورت آزمایشی به‌منظور آزمایش

معادل ها در دیکشنری فارسی: به صورت آزمایشی امتحانی
  • 1.She started work three months ago on a trial basis.
    1. او سه ماه پیش به‌صورت آزمایشی آغاز به کار کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان