Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . روی صفحه رایانه
2 . در فیلم/تلویزیون و...
3 . روی صفحه
4 . تلویزیونی/سینمایی
5 . در فیلم/تلویزیون و...
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[قید]
on-screen
/ˌɑːn ˈskriːn/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
روی صفحه رایانه
1.I prefer to edit text on-screen.
1. من ترجیح میدهم روی صفحه رایانه متن را ویرایش کنم.
2
در فیلم/تلویزیون و...
1.The show's stars are a couple both on-screen and in real life.
1. ستارههای (آن) برنامه هم در فیلم هم در زندگی واقعی زوج هستند.
[صفت]
on-screen
/ˌɑːn ˈskriːn/
غیرقابل مقایسه
3
روی صفحه
on-screen messages
پیامهای روی صفحه (کامپیوتر/موبایل و...)
4
تلویزیونی/سینمایی
on-screen courtroom drama
(سریال) درام دادگاهی تلویزیونی
5
در فیلم/تلویزیون و...
1.Her on-screen husband was actually her husband in real life.
1. شوهر او در فیلم درواقع شوهرش در زندگی واقعی است.
تصاویر
کلمات نزدیک
on-ramp
on-off
on-board
on-air
on your own
on-site
on-street
on-the-spot
once
once again
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان