[اسم]

option

/ˈɑːpʃn/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 حق خرید یا فروش

معادل ها در دیکشنری فارسی: اختیار خیار
  • 1.The property is for rent with an option to buy at any time.
    1. این ملک برای اجاره است با حق خرید در زمان دلخواه.
  • 2.We have an option on the house.
    2. ما روی این خانه حق خرید یا فروش (و اجاره) داریم.

2 انتخاب گزینه

معادل ها در دیکشنری فارسی: گزینه گزینش انتخاب
مترادف و متضاد alternative choice
  • 1.The best option would be to cancel the trip altogether.
    1. بهترین انتخاب [گزینه] لغو کلی سفر است.

3 چاره راه

معادل ها در دیکشنری فارسی: شق
مترادف و متضاد recourse resort
  • 1.We didn't want to let him go, but we had no option.
    1. ما نمی‌خواستیم بگذاریم او برود، اما چاره‌ای نداشتیم.

4 حق انتخاب آزادی انتخاب

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان