[اسم]

oration

/ɔˈreɪʃən/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 سخنرانی (رسمی) خطبه، نطق

معادل ها در دیکشنری فارسی: خطابه خطبه نطق
مترادف و متضاد address speech
  • 1.his oration is about failed domestic policies.
    1. سخنرانی او درباره سیاست های شکست خورده داخلی است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان