Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . سبقت گرفتن
2 . برتری پیدا کردن (بهوسیله هوش بیشتر)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to outmaneuver
/ˌaʊtməˈnuːvər/
فعل گذرا
[گذشته: outmaneuvered]
[گذشته: outmaneuvered]
[گذشته کامل: outmaneuvered]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
سبقت گرفتن
1.The YF-22 can outmaneuver any fighter flying.
1. (هواپیمای) وایاف-22 میتواند از هر جنگنده دیگری در پرواز سبقت بگیرد.
2
برتری پیدا کردن (بهوسیله هوش بیشتر)
عملکرد بهتری داشتن
1.The team was outmaneuvered physically and mentally.
1. (آن) تیم هم از لحاظ بدنی، هم از لحاظ ذهنی عملکرد بهتری داشت.
تصاویر
کلمات نزدیک
outlying
outlook
outlive
outline
outlet store
outmoded
outnumber
outpace
outpatient
outpatient clinic
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان