Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . تعادل خود را از دست دادن
2 . سنگینتر بودن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to overbalance
/ˌoʊvərˈbæləns/
فعل ناگذر
[گذشته: overbalanced]
[گذشته: overbalanced]
[گذشته کامل: overbalanced]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
تعادل خود را از دست دادن
1.He overbalanced and fell into the water.
1. او تعادلش را از دست داد و در آب افتاد.
2
سنگینتر بودن
بیشتر بودن
مترادف و متضاد
outweigh
1.The benefits of the scheme overbalance the disadvantages.
1. مزایای (آن) برنامه از معایبش بیشتر است.
تصاویر
کلمات نزدیک
overawed
overawe
overalls
overall majority
overall health
overbearing
overboard
overbook
overbooked
overbridge
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان