Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . گران حساب کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to overcharge
/ˈoʊvərˌʧɑrʤ/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: overcharged]
[گذشته: overcharged]
[گذشته کامل: overcharged]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
گران حساب کردن
(پول) زیاد گرفتن
1.We were overcharged by $5.
1. 5 دلار با ما گران حساب کردند.
تصاویر
کلمات نزدیک
overcast
overbuilding
overbridge
overbooked
overbook
overcharging
overcoat
overcome
overcompensate
overconfident
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان