Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . بیش از حد پختن (غذا)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to overcook
/ˌoʊvərˈkʊk/
فعل گذرا
[گذشته: overcooked]
[گذشته: overcooked]
[گذشته کامل: overcooked]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
بیش از حد پختن (غذا)
مترادف و متضاد
undercook
1.overcooked chicken
1. مرغ بیش از حد پخته شده
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
overcoat
overclothes
overcast
overboil
go overboard
overdone
overdose
overdress
overdressed
overdue
کلمات نزدیک
overconfident
overcompensate
overcome
overcoat
overcharging
overcrowded
overcrowding
overdo
overdone
overdose
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان