[اسم]

overcrowding

/ˈoʊvərˌkraʊdɪŋ/
غیرقابل شمارش

1 ازدحام (بیش از حد)

  • 1.He was released from prison due to overcrowding.
    1. او از زندان به دلیل ازدحام (بیش از حد) آزاد شد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان