Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . اضافهبرداشت
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
overdraft
/ˈoʊvərdræft/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
اضافهبرداشت
چک بیمحل
1.I had to arrange an overdraft to pay for the car.
1. من مجبور شدم برای خرید ماشین چک بیمحل امضا کنم.
2.The savings account has no overdraft facility.
2. حسابهای پسانداز تسهیلات اضافه برداشت ندارد.
تصاویر
کلمات نزدیک
overdose
overdone
overdo
overcrowding
overcrowded
overdraw
overdrawn
overdue
overeat
overeating
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان