[اسم]

overdraft

/ˈoʊvərdræft/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 اضافه‌برداشت چک بی‌محل

  • 1.I had to arrange an overdraft to pay for the car.
    1. من مجبور شدم برای خرید ماشین چک بی‌محل امضا کنم.
  • 2.The savings account has no overdraft facility.
    2. حساب‌های پس‌انداز تسهیلات اضافه برداشت ندارد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان