Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . پرخوری کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to overeat
/ˌoʊvərˈiːt/
فعل ناگذر
[گذشته: overate]
[گذشته: overate]
[گذشته کامل: overeaten]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
پرخوری کردن
زیاد خوردن
1.The effect of overeating is weight gain.
1. تاثیر پرخوری کردن، وزن اضافه کردن است.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
overdue
overdressed
overdress
overdose
overdone
overeating
overexpose
overexposure
overfed
overflow
کلمات نزدیک
overdue
overdrawn
overdraw
overdraft
overdose
overeating
overemphasize
overestimate
overexcited
overexert
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان