[فعل]

to overhang

/ˌoʊvərˈhæŋ/
فعل گذرا
[گذشته: overhung] [گذشته: overhung] [گذشته کامل: overhung]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 از بالای چیزی آویزان بودن در بالای چیزی معلق بودن

2 بالای چیزی بودن از بالای چیزی بیرون زدن

  • 1.His big fat belly overhung his belt.
    1. شکم چاق بزرگ او از بالای کمربندش بیرون زده بود.
[اسم]

overhang

/ˌoʊvərˈhæŋ/
قابل شمارش

3 بیرون‌زدگی برآمدگی، (هر چیز آویخته یا بیرون‌زده)

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان