Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . سرریز کردن
2 . سرریز
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to overflow
/ˌoʊvərˈfloʊ/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: overflowed]
[گذشته: overflowed]
[گذشته کامل: overflowed]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
سرریز کردن
لبریز کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
سر رفتن
سرریز کردن
طغیان کردن
1.Someone left the faucet on and the bathtub overflowed.
1. یک نفر شیر آب را باز گذاشت و وان حمام سرریز کرد.
[اسم]
overflow
/ˌoʊvərˈfloʊ/
قابل شمارش
2
سرریز
لبریزی، طغیان
معادل ها در دیکشنری فارسی:
سرریز
طغیان
تصاویر
کلمات نزدیک
overfishing
overfeed
overexertion
overexert
overexcited
overflowing
overfly
overgrown
overhang
overhaul
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان