Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . هزینههای بالاسری
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
overheads
/ˈoʊvərˌhɛdz/
غیرقابل شمارش
1
هزینههای بالاسری
1.High overheads mean small profit.
1. هزینههای بالاسری بالا به معنای سود کم است.
تصاویر
کلمات نزدیک
overhead transparency
overhead projector
overhead locker
overhead expenses
overhead
overhear
overheat
overheated
overindulge
overjoyed
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان