[فعل]

to overhear

/ˌoʊvərˈhɪr/
فعل گذرا
[گذشته: overheard] [گذشته: overheard] [گذشته کامل: overheard]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 شنیدن (اتفاقی) شنیدن (از فاصله دور)

  • 1.I overheard a conversation between two boys on the bus.
    1. من مکالمه‌ای بین دو پسر در اتوبوس را (از دور) شنیدم.
  • 2.I overheard him say he was going to France.
    2. من اتفاقی شنیدم که او قرار بود به فرانسه برود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان