Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . جغد
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
owl
/aʊl/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
جغد
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بوف
بوم
جغد
1.Owls prey on small rodents.
1. جغدها جوندگان کوچک را شکار میکنند.
تصاویر
کلمات نزدیک
owing to
owens
owe
ow
ovum
owlet
own
own company
own flesh and blood
own goal
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان