[اسم]

pacifist

/ˈpæsɪfɪst/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 صلح‌جو صلح‌طلب، صلح‌طلبانه

معادل ها در دیکشنری فارسی: صلحجو
  • 1.The pacifist movement is gaining increasing support among young people.
    1. جنش صلح‌طلبانه دارد حمایت روبه‌افزایشی از طرف جوانان دریافت می‌کند.
pacifist beliefs
باورهای صلح‌طلبانه
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان