Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . وسیله جمع کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to pack up
/pæk ʌp/
فعل گذرا
[گذشته: packed up]
[گذشته: packed up]
[گذشته کامل: packed up]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
وسیله جمع کردن
to pack something up
چیزی را جمع کردن
1. I just need a few minutes to pack up my equipment and then we can leave.
1. من فقط چند دقیقه وقت میخواهم تا وسایلم را جمع کنم و بعدش میتوانیم برویم.
2. I'm about to pack my things up and go home.
2. من دارم وسایلم را جمع میکنم تا به خانه بروم.
تصاویر
کلمات نزدیک
pack rat
pack off
pack in
pack ice
pack for a trip
package
package deal
package holiday
package tour
packaging
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان