Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . محل نگهداری و تمرین دادن اسبها
2 . محوطه نمایش اتومبیلها یا اسبها قبل از مسابقه
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
paddock
/ˈpædək/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
محل نگهداری و تمرین دادن اسبها
زمین نگهداری اسب
1.There was an orchard and a paddock for the horses behind the house.
1. پشت خانه یک باغ و یک زمین برای نگهداری اسبها بود.
2
محوطه نمایش اتومبیلها یا اسبها قبل از مسابقه
تصاویر
کلمات نزدیک
paddling pool
paddle steamer
paddle
padding
padded
paddy
paddy field
padilla
padlock
paean
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان