Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . مسکن (دارو)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
painkiller
/ˈpeɪnkɪlər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
مسکن (دارو)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
دردکش
قرص مسکن
1.If the sunburn is severe, you may need painkillers.
1. اگر آفتاب سوختگی شدید باشد، ممکن است نیاز به داروی مسکن داشته باشید.
تصاویر
کلمات نزدیک
painfully shy
painfully
painful
pained
pain in the neck
painkilling
painless
painlessly
painstaking
paint
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان