[قید]

painlessly

/ˈpeɪnləsli/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 بدون درد

  • 1.She died peacefully and painlessly at the age of 101.
    1. او در سن 101 سالگی در آرامش و بدون درد از دنیا رفت.

2 بدون دردسر

  • 1.The deal was done swiftly and painlessly.
    1. (آن) معامله سریع و بدون دردسر انجام شد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان