Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . خشک
2 . بوداده (ذرت)
3 . بهشدت تشنه
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
parched
/pɑːrtʃt/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more parched]
[حالت عالی: most parched]
1
خشک
soil parched by drought
خاک خشکشده بهخاطر خشکسالی
2
بوداده (ذرت)
parched corn
ذرت بوداده
3
بهشدت تشنه
informal
1.Let's get a drink—I'm parched.
1. بیا یک نوشیدنی بخوریم؛ بهشدت تشنهام.
تصاویر
کلمات نزدیک
parcel out
parcel
parboil
paratyphoid fever
paratroops
parchment
pardon
pardon me
pardon? can you say that again?
pare
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان