Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . خسته از مهمانی رفتن و خوشگذرانی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
partied out
/ˈpɑrtid aʊt/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more partied out]
[حالت عالی: most partied out]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
خسته از مهمانی رفتن و خوشگذرانی
informal
1.I'm a bit partied out.
1. من یکم از مهمانی رفتن و خوشگذرانی خستهام.
تصاویر
کلمات نزدیک
littered
dying for
caught up
bash about
barrack for
play at
rained off
set against
taken up
throw together
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان