Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . کهنه
2 . ازکارافتاده
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[عبارت]
past it
/pæst ɪt/
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
کهنه
قدیمی
informal
1.That coat is looking decidedly past it.
1. آن پالتو قطعاً قدیمی به نظر میرسد.
2
ازکارافتاده
informal
1.People seem to think that just because I’m retired, I’m past it.
1. مردم ظاهراً فکر میکنند که فقط چون من خستهام، ازکارافتاده شدهام.
تصاویر
کلمات نزدیک
past continuous
past
passé
password
passport control
past master
past participle
past perfect
pasta
paste
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان