Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . میهن پرست
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
patriot
/ˈpeɪtriət/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
میهن پرست
وطن پرست
معادل ها در دیکشنری فارسی:
وطنپرست
میهنپرست
1.I wouldn’t say I’m a great patriot, but I would never betray my country.
1. من نمیگویم که یک میهن پرست درجه یک هستم، اما هرگز به کشورم خیانت نمیکنم.
تصاویر
کلمات نزدیک
patrimony
patrilineal
patrick
patricide
patrician
patriotic
patriotism
patrol
patrol car
patrol wagon
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان