[اسم]

patriot

/ˈpeɪtriət/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 میهن پرست وطن پرست

معادل ها در دیکشنری فارسی: وطن‌پرست میهن‌پرست
  • 1.I wouldn’t say I’m a great patriot, but I would never betray my country.
    1. من نمی‌گویم که یک میهن پرست درجه یک هستم، اما هرگز به کشورم خیانت نمی‌کنم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان